اسطوره ای که برای منفعت جامعه فدا شد
«مجید رجبی معمار» – مدیرعامل خانه هنرمندان- به عنوان اولین سخنران این برنامه در سخنانی گفت: «ما در تلاش بودیم که در این ایام مراسمی را برای بزرگداشت مرحوم مصطفی کمال پورتراب برگزار کنیم و نشان و تندیس خانه هنرمندان را که سالهاست به برخی از چهرههای برجسته هنری اهدا میکنیم، طی مراسمی به این استاد بزرگ هم تقدیم کنیم اما در همین ایامی که در تدارک این برنامه بودیم، تقدیر الهی بر آن بود که ایشان از بین ما بروند. به همین زودی هم 40 روز از مرگ ایشان گذشت و ما اینجا نشستهایم و درباره او میگوییم.»
او ادامه داد: «یکی از چیزهایی که اهل معرفت خیلی به آن تاکید میکنند و درسی برای تک تک ماست، عمر نافع است. اینکه هر کسی برای خودش یک محاسبه داشته باشد که عمرش را چگونه گذرانده است؟ ما معتقدیم که در روز حساب و کتاب هم سوال میشود که عمرت را چگونه گذراندی؟ و در رده خیلی از بزرگان و نه فقط بزرگان اسلام، توصیه شده که عمر انسان، مفید و نافع باشد. من در نگاهی که به زندگی این استاد بزرگ داشتم و از نکاتی که از برخی از استادان و بزرگانی که در بین ما هستند و همه آنها به افتخار میگویند ما شاگرد مرحوم پورتراب بودهایم، یافتهام که دغدغه دائمی این استاد فرزانه هم تاکید بر عمر نافع بوده است. ایشان حتی چند روز قبل از ارتحالشان هم در سن 92 سالگی، در کنار توجه به مسائل علمی، ترجمه، تحقیقی و کار هنری به ورزش و جسمشان نیز توجه بسیاری داشتند و در طول عمرشان بسیار ساعی و فعال بودند. خداوند انشاالله به همه اهل هنر و موسیقی که در جامعه ما هستند، عمر نافع و طولانی عطا کند.»
پس از این سخنان پویان آزاده که یکی از شاگردان پورتراب محسوب می شود، قطعه ای را با پیانو به یاد استادش برای حاضران اجرا کرد.
محمد سریر، سخنران دیگر این برنامه بود، که درباره شخصیت پورتراب اظهار کرد: «استاد پورتراب در دهههای متمادی و بیش از نیم قرن، یکی از جریانهای اصلی آموزش و نشر موسیقی در ایران بودند. من در 10 سال گذشته، سه بار در بزرگداشتهای ایشان صحبت کردم و ایشان به بنده لطف داشتند و ابراز علاقه میکردند که صحبت کنم اما واقعا هیچوقت نتوانستم یک سطر از تواناییها و ظرفیتهای ایشان را بازگو کنم. چند نسل از دوستان موسیقیدان ما مستقیما شاگرد خود ایشان و چند نسل هم از موسیقیدانها از شاگردانِ شاگردهای آقای پورتراب بودهاند. همه موزیسینها در یک دورهای در کلاسهای ایشان بودهاند و یا حداقل از کتابهایشان استفاده کردهاند که به نوعی آموزش غیر حضوری دیدهاند. استاد پورتراب شاخصههای بسیاری داشتهاند که من فقط چند نمونه آن را مطرح میکنم. یکی از این شاخصهها، صراحت در اظهارنظرهایشان بود. ایشان مستقیما نظرشان را میگفتند و هیچ ملاحظهای نداشتند و بعضی مواقع همه ناراحت میشدند. خود من هم چون به این صراحت عادت نداشتم، بعضی مواقع ناراحت میشدم. اما پس از گذشت سالها، ما به ایشان حق میدادیم و واقعا سپاسگزار میشدیم. برای اینکه آن صراحت واکنشی را در ما ایجاد میکرد که ما برویم و یاد بگیرم. در این مدت با همین برخورد جدی، شخصیتهایی در هنر، ادراک و بینش تحت نظر ایشان تربیت یافتند که خودشان به مقام استادی رسیدند.»
سریر همچنین گفت: «یکی دیگر از ارزشمندترین مشخصههای استاد پورتراب، بردباری ایشان بود که من در این اواخر واقعا به آن ایمان آوردم. آقای پورتراب 7،8 ماه پیش از وفاتشان زمین خوردند و دستشان از چند ناحیه شکست و دکتر به ایشان گفت که اگر عمل شوند، فقط 5،6 درصد احتمال زنده ماندنشان خواهد بود. اما ایشان گفتند که من عمل خواهم کرد. یک روز قبل عملشان ما را به منزل دعوت کردند و درست مثل اینکه بخواهند مسافرت بروند، ما را برای روزهای آتی نصیحت میکردند که چه باید کنیم و چه نکنیم. به گونهای که من دیگر یادم رفته بود که قرار است فردا جراحی کنند. این نکته برای من آموزندهترین درسی بود که از ایشان آموخته بودم. نگاه ایشان نه در حرف، بلکه در عمل عرفانی بود. خوشبختانه ایشان رفتند، عمل شدند و درست 24 ساعت بعد از اتاق بیرون آمدند و شب با دست بسته برای کنسرت به تالار وحدت آمدند. به نظر من استاد پورتراب یکی از اسطورههایی بودند که تمام بخشهای زندگیشان در جهت منفعت جامعه فدا شد. من واقعاً یاد این بزرگوار را گرامی میدارم و جایشان خالی است. امیدوارم شاگردانی که ایشان شان تربیت کردهاند، حداقل یک مقداری به رفتار استاد پورتراب جامه عمل بپوشانند.»
در ادامه این مراسم، گروه آوازی تهران به رهبری میلاد عمرانلو روی صحنه رفتند و قطعه ای از باروک و یک قطعه معاصر را اجرا کردند.
سپس لوریس چکناوریان -آهنگساز و رهبر ارکستر- هم در وصف این استاد موسیقی گفت: «زمانی که بزرگواران پیش از من سخنرانی میکردند، من نشسته بودم و به این فکر میکردم که آیا فکر بودن و نبودن در این دنیا وجود دارد که شکسپیر میگوید، بودن و نبودن؟ به نظر من نبودن وجود ندارد. هیچچیز در این دنیا گم نمیشود، سر سوزن هم گم نمیشود. بعضی مواقع ما آن را میبینیم و بعضی مواقع نمیبینیم، همانطور که فرشتهها را ممکن است ببینیم و یا ممکن است نبینم. استاد واقعا یک فرشته بود. من از ایشان خیلی چیزها یاد گرفتم. آقای پورتراب کسی بود که من آموختم آدم واقعا نباید خودش را جدی بگیرد. آدم کسی نیست و چیزی ندارد که خودش را جدی بگیرد. هر چه داریم از خداوند میرسید و به او برمیگردد. استاد پورتراب هرآنچه که حس میکرد را میگفت و از هیچ چیزی بیم نداشت. درستش هم همین است که آدم صادقانه همه چیز را بگوید. ممکن است ما الآن ایشان را نبینیم اما همانطور که گفتم، هیچ چیز در این دنیا گم نمیشود. آقای پورتراب هم گم نشد و همین حالا در اینجا نشسته است. الآن ما ایشان را نمیبینیم اما روزی خواهیم دید چون هیچ چیز گم نمیشود.»
وی افزود: «استاد پورتراب روح بسیار بالایی داشتند و کسی بودند که بیشترین توجه را به علم داشتند. هنر بدون علم، اندکی ارزش ندارد. در هر کاری، 99 درصد علم است و یک درصد هنر. هنر زمانی ارزش دارد که خداوند به شما الهام دهد. هنری که خداوند به شما الهام ندهد، زمینی است و هنری که زمینی است و آسمانی نیست، دوام نخواهد آورد. هنر زمینی در زمین میماند و هنر آسمانی به آسمان خواهد رفت. استاد پورتراب، دل بزرگی داشتند. ثروت هم داشتند ولی ثروتشان برای خودشان نبود. هر چه از علم و مال دنیا داشتند را به شاگردانشان میدادند، به یک نفر ساز میدادند و به فرد دیگری یک چیز دیگر. ما دیگر همچین کسی را در میانمان نداریم، اما باز هم میگویم که ایشان همچنان در بین ما هستند و درخت پورتراب همچنان میوه میدهد.»
محمد میرزمانی دیگر سخنران این برنامه هم گفت: «آشنایی من با استاد پورتراب به سال 1353 برمیگردد. زمانی که من به استودیو رادیو و تلویزیون رفتم و قبل از ایشان آقای محمد پورتراب کلاسهای سولفژ را اداره میکردند و بعد آقای مصطفی کمال پورتراب هم تشریف آوردند که خدمت ایشان هم آموختیم. تمام ابعاد آقای پورتراب را همه میشناسد و میدانند که بزرگترین بُعد ایشان، بعد علمی است. این هجم از کتاب، مقاله، اثر، ترجمه و وسعت شاگرد را از هیچکس دیگر سراغ نداریم. اما یک جمله میخواهم بگویم که شاید باورتان نشود. آقای چکناواریان هم فرمودند که آقای پورتراب به خیلیها کمک کردند اما من زندگیام را مدیون آقای پورتراب هستم. من حمایت ایشان را از سال 53 تا همین الآن احساس میکنم. من پس از مرگ استاد، حمایتها و زنده بودن ایشان را احساس میکنم.»
او افزود: «حدود 12،13 سال پیش ما با روسا و مدیران ارشد یکی از سازمانهای دولتی جلسهای داشتیم که در آن جلسه آقای پورتراب اسم یک سوره از قرآن را گفتند که من همینجور هاج و واج ماندم. آقای پورتراب پرسیدند که همچین سورهای در قرآن وجود دارد یا خیر؟ بعد آن مسئول گفتند که درست است، ما همچین سورهای داریم. چند سال پیش هم شورای استفتاء دفتر مقام معظم رهبری از بعضی از هنرمندان دعوت کردند که در آنجا درباره موسیقی صحبت شود. جناب آقای پورتراب هم در آن جلسه حضور داشتند. بعد از آن جلسه، آقای پورتراب یک مقاله تدوین کردند تا جایگاه موسیقی را در جمهوری اسلامی تثبیت کنند. برای من خیلی جالب بود که در واقع شناساندن موسیقی به شورای استفتاء دفتر مقام معظم رهبری تا این اندازه برایشان مهم است. یادشان گرامی و روحشان شاد.»
پس از صحبت های رییس جدید هیئت مدیرخانه موسیقی، کوارتت زهی قطعاتی را از ساخته هاتی پورتراب به یاد استاد نواختند.
آخرین سخنران مراسم، پری زنگنه بود که قطعه شعری کوتاه را در وصف این آهنگساز فقید خواند. نگین سریر هم قطعه ای را با پیانو به عنوان حسن ختام برنامه اجرا کرد. عبدالحسین مختاباد، حمیدرضا نوربخش، نسرین ناصحی، علیرضا شفقی نژاد و… مهمانان این مراسم بودند.
نویسنده:
برچسب ها:
دسته بندی مطلب:
موسیقی ما – مراسم چهلمین روز درگذشت مصطفی کمال پورتراب با حضور چهره های هنری در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد. «مجید رجبی معمار» – مدیرعامل خانه هنرمندان- به عنوان اولین سخنران این برنامه در سخنانی گفت: «ما در تلاش بودیم که در این ایام مراسمی را برای بزرگداشت مرحوم مصطفی کمال پورتراب برگزار کنیم و نشان و تندیس خانه هنرمندان را که سالهاست به برخی از چهرههای برجسته هنری اهدا میکنیم، طی مراسمی به این استاد بزرگ هم تقدیم کنیم اما در همین ایامی که در تدارک این برنامه بودیم،…»
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
کلمات کلیدی:
اسطوره ای که برای منفعت جامعه فدا شد
«مجید رجبی معمار» – مدیرعامل خانه هنرمندان- به عنوان اولین سخنران این برنامه در سخنانی گفت: «ما در تلاش بودیم که در این ایام مراسمی را برای بزرگداشت مرحوم مصطفی کمال پورتراب برگزار کنیم و نشان و تندیس خانه هنرمندان را که سالهاست به برخی از چهرههای برجسته هنری اهدا میکنیم، طی مراسمی به این استاد بزرگ هم تقدیم کنیم اما در همین ایامی که در تدارک این برنامه بودیم، تقدیر الهی بر آن بود که ایشان از بین ما بروند. به همین زودی هم 40 روز از مرگ ایشان گذشت و ما اینجا نشستهایم و درباره او میگوییم.»
او ادامه داد: «یکی از چیزهایی که اهل معرفت خیلی به آن تاکید میکنند و درسی برای تک تک ماست، عمر نافع است. اینکه هر کسی برای خودش یک محاسبه داشته باشد که عمرش را چگونه گذرانده است؟ ما معتقدیم که در روز حساب و کتاب هم سوال میشود که عمرت را چگونه گذراندی؟ و در رده خیلی از بزرگان و نه فقط بزرگان اسلام، توصیه شده که عمر انسان، مفید و نافع باشد. من در نگاهی که به زندگی این استاد بزرگ داشتم و از نکاتی که از برخی از استادان و بزرگانی که در بین ما هستند و همه آنها به افتخار میگویند ما شاگرد مرحوم پورتراب بودهایم، یافتهام که دغدغه دائمی این استاد فرزانه هم تاکید بر عمر نافع بوده است. ایشان حتی چند روز قبل از ارتحالشان هم در سن 92 سالگی، در کنار توجه به مسائل علمی، ترجمه، تحقیقی و کار هنری به ورزش و جسمشان نیز توجه بسیاری داشتند و در طول عمرشان بسیار ساعی و فعال بودند. خداوند انشاالله به همه اهل هنر و موسیقی که در جامعه ما هستند، عمر نافع و طولانی عطا کند.»
پس از این سخنان پویان آزاده که یکی از شاگردان پورتراب محسوب می شود، قطعه ای را با پیانو به یاد استادش برای حاضران اجرا کرد.
محمد سریر، سخنران دیگر این برنامه بود، که درباره شخصیت پورتراب اظهار کرد: «استاد پورتراب در دهههای متمادی و بیش از نیم قرن، یکی از جریانهای اصلی آموزش و نشر موسیقی در ایران بودند. من در 10 سال گذشته، سه بار در بزرگداشتهای ایشان صحبت کردم و ایشان به بنده لطف داشتند و ابراز علاقه میکردند که صحبت کنم اما واقعا هیچوقت نتوانستم یک سطر از تواناییها و ظرفیتهای ایشان را بازگو کنم. چند نسل از دوستان موسیقیدان ما مستقیما شاگرد خود ایشان و چند نسل هم از موسیقیدانها از شاگردانِ شاگردهای آقای پورتراب بودهاند. همه موزیسینها در یک دورهای در کلاسهای ایشان بودهاند و یا حداقل از کتابهایشان استفاده کردهاند که به نوعی آموزش غیر حضوری دیدهاند. استاد پورتراب شاخصههای بسیاری داشتهاند که من فقط چند نمونه آن را مطرح میکنم. یکی از این شاخصهها، صراحت در اظهارنظرهایشان بود. ایشان مستقیما نظرشان را میگفتند و هیچ ملاحظهای نداشتند و بعضی مواقع همه ناراحت میشدند. خود من هم چون به این صراحت عادت نداشتم، بعضی مواقع ناراحت میشدم. اما پس از گذشت سالها، ما به ایشان حق میدادیم و واقعا سپاسگزار میشدیم. برای اینکه آن صراحت واکنشی را در ما ایجاد میکرد که ما برویم و یاد بگیرم. در این مدت با همین برخورد جدی، شخصیتهایی در هنر، ادراک و بینش تحت نظر ایشان تربیت یافتند که خودشان به مقام استادی رسیدند.»
سریر همچنین گفت: «یکی دیگر از ارزشمندترین مشخصههای استاد پورتراب، بردباری ایشان بود که من در این اواخر واقعا به آن ایمان آوردم. آقای پورتراب 7،8 ماه پیش از وفاتشان زمین خوردند و دستشان از چند ناحیه شکست و دکتر به ایشان گفت که اگر عمل شوند، فقط 5،6 درصد احتمال زنده ماندنشان خواهد بود. اما ایشان گفتند که من عمل خواهم کرد. یک روز قبل عملشان ما را به منزل دعوت کردند و درست مثل اینکه بخواهند مسافرت بروند، ما را برای روزهای آتی نصیحت میکردند که چه باید کنیم و چه نکنیم. به گونهای که من دیگر یادم رفته بود که قرار است فردا جراحی کنند. این نکته برای من آموزندهترین درسی بود که از ایشان آموخته بودم. نگاه ایشان نه در حرف، بلکه در عمل عرفانی بود. خوشبختانه ایشان رفتند، عمل شدند و درست 24 ساعت بعد از اتاق بیرون آمدند و شب با دست بسته برای کنسرت به تالار وحدت آمدند. به نظر من استاد پورتراب یکی از اسطورههایی بودند که تمام بخشهای زندگیشان در جهت منفعت جامعه فدا شد. من واقعاً یاد این بزرگوار را گرامی میدارم و جایشان خالی است. امیدوارم شاگردانی که ایشان شان تربیت کردهاند، حداقل یک مقداری به رفتار استاد پورتراب جامه عمل بپوشانند.»
در ادامه این مراسم، گروه آوازی تهران به رهبری میلاد عمرانلو روی صحنه رفتند و قطعه ای از باروک و یک قطعه معاصر را اجرا کردند.
سپس لوریس چکناوریان -آهنگساز و رهبر ارکستر- هم در وصف این استاد موسیقی گفت: «زمانی که بزرگواران پیش از من سخنرانی میکردند، من نشسته بودم و به این فکر میکردم که آیا فکر بودن و نبودن در این دنیا وجود دارد که شکسپیر میگوید، بودن و نبودن؟ به نظر من نبودن وجود ندارد. هیچچیز در این دنیا گم نمیشود، سر سوزن هم گم نمیشود. بعضی مواقع ما آن را میبینیم و بعضی مواقع نمیبینیم، همانطور که فرشتهها را ممکن است ببینیم و یا ممکن است نبینم. استاد واقعا یک فرشته بود. من از ایشان خیلی چیزها یاد گرفتم. آقای پورتراب کسی بود که من آموختم آدم واقعا نباید خودش را جدی بگیرد. آدم کسی نیست و چیزی ندارد که خودش را جدی بگیرد. هر چه داریم از خداوند میرسید و به او برمیگردد. استاد پورتراب هرآنچه که حس میکرد را میگفت و از هیچ چیزی بیم نداشت. درستش هم همین است که آدم صادقانه همه چیز را بگوید. ممکن است ما الآن ایشان را نبینیم اما همانطور که گفتم، هیچ چیز در این دنیا گم نمیشود. آقای پورتراب هم گم نشد و همین حالا در اینجا نشسته است. الآن ما ایشان را نمیبینیم اما روزی خواهیم دید چون هیچ چیز گم نمیشود.»
وی افزود: «استاد پورتراب روح بسیار بالایی داشتند و کسی بودند که بیشترین توجه را به علم داشتند. هنر بدون علم، اندکی ارزش ندارد. در هر کاری، 99 درصد علم است و یک درصد هنر. هنر زمانی ارزش دارد که خداوند به شما الهام دهد. هنری که خداوند به شما الهام ندهد، زمینی است و هنری که زمینی است و آسمانی نیست، دوام نخواهد آورد. هنر زمینی در زمین میماند و هنر آسمانی به آسمان خواهد رفت. استاد پورتراب، دل بزرگی داشتند. ثروت هم داشتند ولی ثروتشان برای خودشان نبود. هر چه از علم و مال دنیا داشتند را به شاگردانشان میدادند، به یک نفر ساز میدادند و به فرد دیگری یک چیز دیگر. ما دیگر همچین کسی را در میانمان نداریم، اما باز هم میگویم که ایشان همچنان در بین ما هستند و درخت پورتراب همچنان میوه میدهد.»
محمد میرزمانی دیگر سخنران این برنامه هم گفت: «آشنایی من با استاد پورتراب به سال 1353 برمیگردد. زمانی که من به استودیو رادیو و تلویزیون رفتم و قبل از ایشان آقای محمد پورتراب کلاسهای سولفژ را اداره میکردند و بعد آقای مصطفی کمال پورتراب هم تشریف آوردند که خدمت ایشان هم آموختیم. تمام ابعاد آقای پورتراب را همه میشناسد و میدانند که بزرگترین بُعد ایشان، بعد علمی است. این هجم از کتاب، مقاله، اثر، ترجمه و وسعت شاگرد را از هیچکس دیگر سراغ نداریم. اما یک جمله میخواهم بگویم که شاید باورتان نشود. آقای چکناواریان هم فرمودند که آقای پورتراب به خیلیها کمک کردند اما من زندگیام را مدیون آقای پورتراب هستم. من حمایت ایشان را از سال 53 تا همین الآن احساس میکنم. من پس از مرگ استاد، حمایتها و زنده بودن ایشان را احساس میکنم.»
او افزود: «حدود 12،13 سال پیش ما با روسا و مدیران ارشد یکی از سازمانهای دولتی جلسهای داشتیم که در آن جلسه آقای پورتراب اسم یک سوره از قرآن را گفتند که من همینجور هاج و واج ماندم. آقای پورتراب پرسیدند که همچین سورهای در قرآن وجود دارد یا خیر؟ بعد آن مسئول گفتند که درست است، ما همچین سورهای داریم. چند سال پیش هم شورای استفتاء دفتر مقام معظم رهبری از بعضی از هنرمندان دعوت کردند که در آنجا درباره موسیقی صحبت شود. جناب آقای پورتراب هم در آن جلسه حضور داشتند. بعد از آن جلسه، آقای پورتراب یک مقاله تدوین کردند تا جایگاه موسیقی را در جمهوری اسلامی تثبیت کنند. برای من خیلی جالب بود که در واقع شناساندن موسیقی به شورای استفتاء دفتر مقام معظم رهبری تا این اندازه برایشان مهم است. یادشان گرامی و روحشان شاد.»
پس از صحبت های رییس جدید هیئت مدیرخانه موسیقی، کوارتت زهی قطعاتی را از ساخته هاتی پورتراب به یاد استاد نواختند.
آخرین سخنران مراسم، پری زنگنه بود که قطعه شعری کوتاه را در وصف این آهنگساز فقید خواند. نگین سریر هم قطعه ای را با پیانو به عنوان حسن ختام برنامه اجرا کرد. عبدالحسین مختاباد، حمیدرضا نوربخش، نسرین ناصحی، علیرضا شفقی نژاد و… مهمانان این مراسم بودند.
نویسنده:
برچسب ها:
دسته بندی مطلب:
موسیقی ما – مراسم چهلمین روز درگذشت مصطفی کمال پورتراب با حضور چهره های هنری در سالن استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد. «مجید رجبی معمار» – مدیرعامل خانه هنرمندان- به عنوان اولین سخنران این برنامه در سخنانی گفت: «ما در تلاش بودیم که در این ایام مراسمی را برای بزرگداشت مرحوم مصطفی کمال پورتراب برگزار کنیم و نشان و تندیس خانه هنرمندان را که سالهاست به برخی از چهرههای برجسته هنری اهدا میکنیم، طی مراسمی به این استاد بزرگ هم تقدیم کنیم اما در همین ایامی که در تدارک این برنامه بودیم،…»
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
کلمات کلیدی:
اسطوره ای که برای منفعت جامعه فدا شد