| داستان پسری به نام هیوگو که شیفته سینماست و… |
دانلود فیلم Hugo 2011 – هوگو با لینک مستقیم از سرور های پر سرعت ایران فیلم
// برنده ۵ جایزه اسکار،برنده و نامزد ۲۱۲ جایزه بین المللی دیگر //
این فیلم زیبارو از دست ندید // پیشنهادی ایران فیلم
| این نسخه با دوبله فارسی سینک اختصاصی ایران فیلم با کیفیت Bluray 1080 ، Bluray 720 و لینک مستقیم آماده دانلود |
توضیحات بیشتر درباره فیلم Hugo 2011 در ادامه مطلب
صحبت درباره فیلم «هوگو» بدون اشاره به ارجاع های متعدد آن به آثار هنری، سینمایی و ادبی فیلم که مارتین اسکورسیزی خود را وامدار آنها نشان داده غیرممکن است، هرچند پرداختن به همه آنها در حوصله یک یادداشت کوتاه نمی گنجد. هرچه باشد این فیلمی است که خود سینما را دستمایه قرار داده و سینما به مضمون آن تبدیل شده و همه مضامین دیگری را که اسکورسیزی سعی کرده است در فیلم جای دهد –مضامینی مانند هدف زندگی، ماشینیزم و اتوماسیون اجتماعی و آشتی و همدلی- را به حاشیه رانده است.
در فیلمنامه جان لوگان (نویسنده فیلمنامه های متنوعی مانند «ماشین زمان»، «گلادیاتور»، «سویینی تاد»، «کوریولانوس» و «اسکای فال») بر اساس رمان مصور کودکان «اختراع هوگو کابره» از برایان سلزنیک (نوه عموی دیوید اُ. سلزنیک از مدیران متروگلدوین مایر، پارامونت و آر.کی.اُ و تهیه کننده «بر باد رفته») هوگو کابره پسرک ۱۲ ساله یتیمی است در پاریس سال های ۱۹۳۰ که پدر مخترع خود را در سانحه ای از دست داده و اکنون در گریز از یتیمخانه و در غیاب عموی دائم الخمر متصدی ساعت های ایستگاه قطار پاریس، درون هزارتوی برج های ساعت و لابلای چرخدنده ها و نردبان ها و دهلیزها روزگار می گذراند. او مصمم است به راز یک آدمک ماشینی پیشرفته که پدرش پیش از مرگ از موزه آورده و در صدد راه اندازی آن بوده، پی ببرد و در این مسیر به یک فروشنده بداخلاق لوازم شعبده بازی و اسباب بازی های مکانیکی و دخترخوانده او بر می خورد و البته نمی داند که این فروشنده عبوس، همان ژرژ ملی یس پیشگام سینمای تخیلی و داستان پرداز است که همه تصور می کنند در جنگ جهانی اول کشته شده است.
اولین نمای فیلم، سفری از آسمان بر فراز پاریس، عبور از میان شهر و رسیدن به ازدحام جمعیت در ایستگاه قطار تا نمای درشتی از چشم های هوگو کابره (آسا باترفیلد) که از درون درون رقم ۴ یک ساعت بزرگ به بیرون نگاه می کند، نزدیک شدن از دید دانای کل به راوی سوم شخص محدودی است که باید خود هوگو باشد؛ گرچه در پایان به نظر می رسد که راوی این داستان، ایزابل (کلوئه گریس مورتز) دوست اوست که به آرزوی نویسنده شدن خود جامه عمل می پوشاند و البته گریزی هم به خاطرات آقای تابار (مایکا استالبارگ) یک تاریخنگار سینما و خاطرات ژرژ ملی یس (بن کینگزلی) زده می شود.
اما در اواسط فیلم، اسکورسیزی فیلمساز از این انتخاب راوی از میان شخصیت های داستان عدول می کند و خود در جایگاه راوی دانای کل می نشیند تا تصاویری را که بسیاری از ما نیز مثل اکثر شخصیت های داستان از سال های آغاز سینمای اولیه ندیده ایم، نشانمان دهد. در اینجا هنگام کتاب خواندن بچه ها تصاویری آرشیوی می بینیم از فیلم هایی مثل «ورود قطار به ایستگاه»، «خروج کارگران از کارخانه» و سایر فیلم های مستند برادران لومی یر، شلیک به تماشاگر در «سرقت بزرگ قطار»، نمایی از «تعصب» گریفیث، «ژنرال» کیتن، «زندگی سگی» چاپلین، تصویری از «فرانکنشتین»، یا شیرین کاری های داگلاس فربنکس.
البته فیلمساز که مسلماً این اثرش را در دنباله تلاش های چند دهه خود برای حفظ میراث سینما ساخته، به این سکانس و یکی دو سکانس دیگر مثل تماشای«سفر به ماه» ملی یس یا «ایمنی آخر!» هرولد لوید که به بهانه قاچاقی به سینما رفتن بچه ها می بینیم و پوسترهایی از چارلی چیس و چاپلین قناعت نکرده و جای جای فیلم خود را از ارجاع های سینمایی و همینطور اشاره به آثار ادبی انباشته است.
یکی از فیلمسازانی که روح او بیش از بقیه در سکانس های بازی با ماشین ها و چرخدنده ها حضور دارد، چارلی چاپلین کبیر است که گویی هنوز به طنازی در «عصر جدید» مشغول است و انگار ویرجینیا چریل «روشنایی های شهر» او در کالبد دختر گلفروش (امیلی مورتیمر) فیلم حلول کرده و یکی از پلیس های آثاری مثل «پسربچه» او ( و همینطور «پاسبان ها»ی کیتن و آثار هرولد لوید و چارلی چیس) در قالب ساشا بارون کوهن در نقش افسر پلیس ایستگاه با آن پای مصنوعی و بازی طبق معمول اغراق آمیز و البته دلنشین فرو رفته است. کینگزلی نیز با یک بازی طبق معمول اغراق آمیز و باز هم دلنشین انگار در جای مخترع نیمه دیوانه «متروپلیس» فریتز لانگ نشسته که آن آدمک ماشینی را (اگرچه طرح صورتش از جود لا بازیگر نقش پدر هوگو گرفته شده) طراحی کرده است و ایده ساختن دنیایی بهتر از طریق توسل به ماشینیزم را دارد؛ گرچه آدم ماشینی او عملاً غیر از نقاشی کردن کار دیگری بلد نیست. (راستی، کسی نمی پرسد چرا جوهر دوات او بعد از این همه مدت خشک نشده است؟) کریستوفر لی البته در جایگاه مهیب آن کتابخانه دار، خود تاریخ سینماست و همه آثار ترسناک و گوتیک سینمایی را از «دراکولا» تا «مومیایی» و «فرانکنشتین» به خاطرمان می آورد. هیچکاک فیلمساز دیگری است که روح او در بازی هیچکاکی اسکورسیزی در یک نما در نقش «مارتین خان عکاسباشی» (!) زنده می شود و البته ردپای آلفرد کبیر را در گوشه و کنار فیلم می توان دید؛ از جمله در سکانس آویختن به ساعت که علاوه بر «ایمنی آخر!» هرولد لوید که مستقیماً به آن اشاره شده، کنایه ای به آثار آن دلهره ساز مشهور سینما و به ویژه «خرابکار» او نیز هست. تأثیر رنه کلر و «زیر آسمان پاریس» او که دیگر گفتن ندارد اما نمی توان از نشان آثار پیروان فرانسوی مکتب واقعگرایی شاعرانه را از دوویویه تا کارنه و ویگو و رنوار چشم پوشید که حتی در جلوه عمداً ساده و آشکار فیلمبرداری از زیر شیشه در نمای به زیر دست و پای رهگذران افتادن خود نشان می دهد. نمای دیگری که عمداً با جلوه ویژه ساده ای ساخته شده، نمای کشته شدن پدر هوگو است که بیش از همه جلوه های بصری مکانیکی جلوی دوربین آثار ملی یس (که در فیلم اشاره صرحی به آن نیز می شود) را به یاد می آورد.
از میان ارجاع های ادبی فیلم، غیر از موارد صریح کتابخانه و دیده شدن کتاب هایی مثل «رابین هود»، می توان به ویکتور هوگو اشاره کرد که احتمالاً نام شخصیت اصلی از او گرفته شده است و در جایی از «بینوایان» او نام برده می شود و حتی به نظر می رسد که نویسنده در ترسیم موقعیت هوگو، گوشه چشمی به «گوژپشت نتردام» داشته است. شبح چارلز دیکنز هم گویی بر فراز سر این بچه های یتیم داستان می چرخد و مخصوصاً در گذر از میان پیکره های مخوف آن قبرستان خود را نشان می دهد. شاید آن پسر یتیم که پلیس ظالم و ضد بچه های یتیم فیلم دستگیر و روانه قفس کرده و عکس اش را روی تابلوی پیش روی خود خط زده، خود «الیور تویست» یا پیپ «آرزوهای بزرگ» باشد.
ارجاع هایی به موسیقیدان ها و آهنگسازان فرانسوی نیز در فیلم «هوگو» به گوش می رسد و لابلای موسیقی متن اریژینال هاوارد شور، قطعاتی انتخابی از جمله «رقص مردگان» کامی سن سان و «اورینتال» سزار کویی شنیده می شود. در موسیقی هاوارد شور، به ویژه در سکانس هایی که نوای تیره گروه سازهای زهی با پیانو همراه می شود نکته ای وجود دارد. گویی او قصد دارد در این سکانس ها که عمدتاً تنها ماندن هوگو در میان ماشین ها پس از مرگ پدرش را نشان می دهند، به خویشاوندی دور فیلم و داستان با «ادوارد دست قیچی» تیم برتن اشاره کند. بد نیست به یک خویشاوند دور دیگر فیلم نیز اشاره کنیم که البته چندان هم دور نیست و در مراسم اسکار سال ۲۰۱۲ در بخش بهترین فیلم با «هوگو» رقابت می کند. «بیش از حد پر سر و صدا و بی اندازه نزدیک» به کارگردانی استیون دالدری نیز نکات مشترکی با «هوگو»ی اسکورسیزی دارد، از جمله مسأله جست و جوی پسر بعد از کشته شدن پدرش و ماجرای کلید.
با همه این خویشاوندان دور که گفتیم، «هوگو» یک پسرعموی ایتالیایی هم دارد که به روحیات او بسیار نزدیک است؛ «سینما پارادیزو» ساخته جوزپه تورناتوره که البته بیست و اندی سال از «هوگو» بزرگتر است. انگار «هوگو» هم می خواهد به یاد آن روزهای خوش و طلایی سینما آه بکشد و قلب تماشاگر را از غم شیرین نوستالژی یک روزگار از میان رفته پر کند.
نوشته دانلود فیلم Hugo 2011 – هوگو با لینک مستقیم اولین بار در سایت ایران فیلم – مرجع دانلود و اخبار سینما پدیدار شد.