مازیار شاهی: با ساز استاد لطفی جادو شدم
- * از چه زمانی موسیقی را شروع کردید؟
ــ از چهار سالگی با موسیقی درگیر بودم اما به طور جدی نواختن ساز را سال 69 در 9 سالگی آغاز کردم. من در چهار سالگی، آلبوم «نوا، مرکبخوانی» استاد مشکاتیان را شنیدم. این اثر تأثیری جادویی بر من گذاشت، به طوری که هر روز پیوسته آلبوم را از ابتدا تا انتها میشنیدم و حتی همراه با آن زمزمه میکردم. صدای ضبطشدهی خودم در چهار سالگی را دارم که تصنیف «جان جهان دوش» را خواندهام.
- * از اجرا در گروه «عارف» و نحوهی آشناییتان با استاد مشکاتیان بگویید.
ــ سال 82 کنسرتهای بسیاری را همراه با آقای بهمن رجبی در سراسر ایران اجرا کردم و فیلم یکی از اجراها توسط آقای علیرضا جواهری به دست استاد مشکاتیان رسید. چند ماه بعد تلفنم زنگ خورد و در حالتی کاملاً ناباورانه دیدم استاد مشکاتیان پشت خط هستند. جریان کنسرت پیش روی گروه «عارف» را برایم شرح دادند و از من دعوت کردند تا به گروه بپیوندم. بلافاصله تمرینها آغاز شد. به غیر از من، بقیهی اعضای گروه از هنرمندان مطرح کشور بودند؛ از استاد مشکاتیان گرفته تا خانوادهی کامکارها و شهرام ناظری و بقیهی اعضای گروه. اجرا در گروه «عارف» تجربهی فوقالعادهای بود که با اعتماد استاد مشکاتیان به دست آوردم.
- * چرا ساز تار را انتخاب کردید؟
ــ چند ماه پس از شنیدن آلبوم «نوا مرکبخوانی» آلبومی شنیدم از استاد محمدرضا لطفی با صدای خانم هنگامه اخوان در دستگاه شور با شعر سعدی «هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم». اولین لحظهای که صدای تار استاد لطفی به گوشم خورد دوباره جادو شدم، اما اینبار نه با یک آهنگ یا آلبوم، بلکه صدا و تمبر یک ساز بهخصوص بود که مرا دگرگون کرد. چهار سال را با شنیدن ساز استاد لطفی سپری کردم و در سن ۹ سالگی مادرم که میدید این علاقه تمام نمیشود، برایم تاری تهیه کرد و مرا نزد آقای کیوان ساکت، که دوست خانوادگیمان بودند، برای آموزش تار برد.
- * چند سال نزد ایشان آموزش دیدید؟
ــ به سال نرسید. همان ابتدای کارِ من، آقای ساکت به تهران مهاجرت کردند. اوایل چند ماهی یک بار به مشهد میآمدند و بعد به سالی یکبار در ایام عید رسید. از آنجایی که برای من هم امکان سفر به تهران فراهم نبود، هیچگاه نزد ایشان بهطور منظم و هفتگی، مانند تمام کلاسها، آموزش ندیدم و بیشتر از روی نوارها و فیلمهای استاد لطفی با رموز تارنوازی آشنا شدم.
- * پس میشود گفت شما در زمینهی فراگیری تار خودآموخته هستید.
ــ نه. اما بسیاری از تکنیکها و حالات و لحنها را خودم با تلاش زیاد کسب کردم. از سال 84 هم به مدت شش سال نزد استاد لطفی شاگردی کردم. استاد لطفی در همان اولین دیدار که سازم را شنیدند تمام آنچه که بودم را تأیید کردند و گفتند بزرگترین شانس تو این بوده که بیشتر راه را خودت رفتهای.
- * با توجه به اینکه شما در خراسان بزرگ شدهاید آیا موسیقی این منطقه تأثیری بر لحن ساز شما داشته؟
ــ طبیعی است که محیط زندگی، اگر گیرندههای حسی فرد یاری کند، بر او تأثیر بگذارد. من این شانس بزرگ را داشتهام که در کودکی و در زمان رشد، بارها محضر پدیدهی افسانهای موسیقی خراسان استاد حاج قربان سلیمانی را درک کنم. از آنجا که شیفتهی موسیقی خراسانم، هرزمان که نیاز و کشش درونیام به آن سمت برود، موسیقی خراسانی را با موسیقی دستگاهی ترکیب میکنم. اما معتقدم اگر ردیف مینوازیم، بهتر است لحن موسیقی دستگاهی به طور کامل حفظ شود. زیرا ردیف از دل موسیقی نواحی بیرون آمده و در ادامه لحن مخصوص خود را پیدا کرده، بنابراین رجوع دوباره به آنچه که خواستگاهش بوده شاید منطقی نباشد، مگر در مواردی که آگاهانه و یا بر اساس نیاز درونی بخواهیم لحنها را ترکیب کنیم.
- * از این رویکرد در کارهایتان استفاده کردهاید؟
ــ بخش نخست آلبوم «مشق عشق»، تکنوازی سهتار، ترکیبی از موسیقی دستگاهی و مقامی خراسان است. همینطور به فراخور حال لحظه، در تکنوازی تار این آلبوم نیز گاهی به لحن موسیقی خراسانی نزدیک شدهام. اما در آلبوم «چکامهی عشق» که برای ارکستر ایرانی تنظیم شده و در آیندهی نزدیک منتشر خواهد شد، بسیار آشکار این دو لحن را ترکیب کردهام، به گونهای که برای شنوندهی عام نیز محسوس و قابل لمس است.
- * تا آنجا که اطلاع دارم همکاریهایی با استاد محمدعلی کیانینژاد داشتهاید و دارید. این همکاری به چه صورتی شکل گرفت؟
ــ ایشان استاد من بودهاند و در زمینهی تلفیق شعر و موسیقی و حتی نوازندگی تار از ایشان نکات بسیاری آموختهام. در سالهای اخیر هر گاه فعالیتی داشتهاند بنده را هم با خود همراه کردهاند و در این همکاریهای مشترک آثاری ضبط شده که هنوز به طور رسمی منتشر نشدهاند.
- * از آلبوم جدیدتان «قافلهسالار عشق؛ در سوگ استاد محمدرضا لطفی» و نحوهی شکلگیری این آلبوم بگویید.
ــ به هیچ عنوان نمیتوانستم با غم عظیم درگذشت استاد عزیزم محمدرضا لطفی کنار بیایم. حدود یک ماه که از این اتفاق تلخ گذشت، احساس کردم شاید بتوانم به کمک موسیقی قدری به آرامش برسم. روزهای متمادی، با مرور خاطرات و غرق شدن در روزگاری که در کنار ایشان گذشت، به خلق نغمات پرداختم.
- * آیا نحوهی آهنگسازی و اجرا در این اثر به سبک و شیوهی استاد لطفی نزدیک است؟
ــ قصد نداشتم کاری در سبک و شیوهی ایشان بسازم؛ اما درونم پر از درد و نیاز بود و باید به آنها پاسخ میدادم. پس از گذشت چهار ماه آهنگسازی آلبوم به پایان رسید و بخش مربوط به ارکستر نیز در مهر ماه سال ۹۳ ضبط شد.
- * معیار شما برای انتخاب سالار عقیلی به عنوان خوانندهی این آلبوم چه بود؟
ــ خوانندگانی که تجربه کار با استاد لطفی را داشتند دو دسته بودند: پیشکسوتان و جوانان. از ابتدا نظری روی خوانندگان قدیمی گروه «شیدا» برای این آلبوم نداشتم، زیرا هدفم این بود که ارادت و عشق نسل جدید به ایشان را نشان دهم. از طرفی برخی از خوانندگان نسل جدید که افتخار همکاری با استاد را داشتند، در مسیری رفته بودند که بههیچوجه مورد قبول من نبود. سال ۸۷ آلبومی ساخته بودم و مؤسسهی آوای شیدا قرار بود آن را منتشر کند. استاد لطفی، پس از بررسیهای زیاد، پیشنهاد دادند که کار را بدهیم سالار عقیلی بخواند (البته بنا به دلایل شخصی آن کار هیچگاه منتشر نشد). میدانستم که ایشان از علاقهمندان جدی استاد لطفی هستند. از طرفی هم جنس صدای سالار عقیلی را بسیار دوست دارم و اطمینان داشتم این آلبوم با صدای او آن چیزی خواهد شد که میپسندم.
نوازندگان این آلبوم هم از شاگردان استاد لطفی هستند؟
ــ هوشمند عبادی و صمد برقی از شاگردان ایشان و اعضای گروه «شیدا» بودند، علیرضا جواهری هم با وجودی که شاگرد استاد لطفی نبوده بیشتر از خیلی از شاگردان استاد، جانمایهی هنر ایشان را درک کرده و همواره استاد لطفی را به عنوان بزرگترین الگوی هنری خود معرفی کرده است.
برچسب ها:
دسته بندی مطلب:
مازیار شاهی: با ساز استاد لطفی جادو شدم
- * از چه زمانی موسیقی را شروع کردید؟
ــ از چهار سالگی با موسیقی درگیر بودم اما به طور جدی نواختن ساز را سال 69 در 9 سالگی آغاز کردم. من در چهار سالگی، آلبوم «نوا، مرکبخوانی» استاد مشکاتیان را شنیدم. این اثر تأثیری جادویی بر من گذاشت، به طوری که هر روز پیوسته آلبوم را از ابتدا تا انتها میشنیدم و حتی همراه با آن زمزمه میکردم. صدای ضبطشدهی خودم در چهار سالگی را دارم که تصنیف «جان جهان دوش» را خواندهام.
- * از اجرا در گروه «عارف» و نحوهی آشناییتان با استاد مشکاتیان بگویید.
ــ سال 82 کنسرتهای بسیاری را همراه با آقای بهمن رجبی در سراسر ایران اجرا کردم و فیلم یکی از اجراها توسط آقای علیرضا جواهری به دست استاد مشکاتیان رسید. چند ماه بعد تلفنم زنگ خورد و در حالتی کاملاً ناباورانه دیدم استاد مشکاتیان پشت خط هستند. جریان کنسرت پیش روی گروه «عارف» را برایم شرح دادند و از من دعوت کردند تا به گروه بپیوندم. بلافاصله تمرینها آغاز شد. به غیر از من، بقیهی اعضای گروه از هنرمندان مطرح کشور بودند؛ از استاد مشکاتیان گرفته تا خانوادهی کامکارها و شهرام ناظری و بقیهی اعضای گروه. اجرا در گروه «عارف» تجربهی فوقالعادهای بود که با اعتماد استاد مشکاتیان به دست آوردم.
- * چرا ساز تار را انتخاب کردید؟
ــ چند ماه پس از شنیدن آلبوم «نوا مرکبخوانی» آلبومی شنیدم از استاد محمدرضا لطفی با صدای خانم هنگامه اخوان در دستگاه شور با شعر سعدی «هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم». اولین لحظهای که صدای تار استاد لطفی به گوشم خورد دوباره جادو شدم، اما اینبار نه با یک آهنگ یا آلبوم، بلکه صدا و تمبر یک ساز بهخصوص بود که مرا دگرگون کرد. چهار سال را با شنیدن ساز استاد لطفی سپری کردم و در سن ۹ سالگی مادرم که میدید این علاقه تمام نمیشود، برایم تاری تهیه کرد و مرا نزد آقای کیوان ساکت، که دوست خانوادگیمان بودند، برای آموزش تار برد.
- * چند سال نزد ایشان آموزش دیدید؟
ــ به سال نرسید. همان ابتدای کارِ من، آقای ساکت به تهران مهاجرت کردند. اوایل چند ماهی یک بار به مشهد میآمدند و بعد به سالی یکبار در ایام عید رسید. از آنجایی که برای من هم امکان سفر به تهران فراهم نبود، هیچگاه نزد ایشان بهطور منظم و هفتگی، مانند تمام کلاسها، آموزش ندیدم و بیشتر از روی نوارها و فیلمهای استاد لطفی با رموز تارنوازی آشنا شدم.
- * پس میشود گفت شما در زمینهی فراگیری تار خودآموخته هستید.
ــ نه. اما بسیاری از تکنیکها و حالات و لحنها را خودم با تلاش زیاد کسب کردم. از سال 84 هم به مدت شش سال نزد استاد لطفی شاگردی کردم. استاد لطفی در همان اولین دیدار که سازم را شنیدند تمام آنچه که بودم را تأیید کردند و گفتند بزرگترین شانس تو این بوده که بیشتر راه را خودت رفتهای.
- * با توجه به اینکه شما در خراسان بزرگ شدهاید آیا موسیقی این منطقه تأثیری بر لحن ساز شما داشته؟
ــ طبیعی است که محیط زندگی، اگر گیرندههای حسی فرد یاری کند، بر او تأثیر بگذارد. من این شانس بزرگ را داشتهام که در کودکی و در زمان رشد، بارها محضر پدیدهی افسانهای موسیقی خراسان استاد حاج قربان سلیمانی را درک کنم. از آنجا که شیفتهی موسیقی خراسانم، هرزمان که نیاز و کشش درونیام به آن سمت برود، موسیقی خراسانی را با موسیقی دستگاهی ترکیب میکنم. اما معتقدم اگر ردیف مینوازیم، بهتر است لحن موسیقی دستگاهی به طور کامل حفظ شود. زیرا ردیف از دل موسیقی نواحی بیرون آمده و در ادامه لحن مخصوص خود را پیدا کرده، بنابراین رجوع دوباره به آنچه که خواستگاهش بوده شاید منطقی نباشد، مگر در مواردی که آگاهانه و یا بر اساس نیاز درونی بخواهیم لحنها را ترکیب کنیم.
- * از این رویکرد در کارهایتان استفاده کردهاید؟
ــ بخش نخست آلبوم «مشق عشق»، تکنوازی سهتار، ترکیبی از موسیقی دستگاهی و مقامی خراسان است. همینطور به فراخور حال لحظه، در تکنوازی تار این آلبوم نیز گاهی به لحن موسیقی خراسانی نزدیک شدهام. اما در آلبوم «چکامهی عشق» که برای ارکستر ایرانی تنظیم شده و در آیندهی نزدیک منتشر خواهد شد، بسیار آشکار این دو لحن را ترکیب کردهام، به گونهای که برای شنوندهی عام نیز محسوس و قابل لمس است.
- * تا آنجا که اطلاع دارم همکاریهایی با استاد محمدعلی کیانینژاد داشتهاید و دارید. این همکاری به چه صورتی شکل گرفت؟
ــ ایشان استاد من بودهاند و در زمینهی تلفیق شعر و موسیقی و حتی نوازندگی تار از ایشان نکات بسیاری آموختهام. در سالهای اخیر هر گاه فعالیتی داشتهاند بنده را هم با خود همراه کردهاند و در این همکاریهای مشترک آثاری ضبط شده که هنوز به طور رسمی منتشر نشدهاند.
- * از آلبوم جدیدتان «قافلهسالار عشق؛ در سوگ استاد محمدرضا لطفی» و نحوهی شکلگیری این آلبوم بگویید.
ــ به هیچ عنوان نمیتوانستم با غم عظیم درگذشت استاد عزیزم محمدرضا لطفی کنار بیایم. حدود یک ماه که از این اتفاق تلخ گذشت، احساس کردم شاید بتوانم به کمک موسیقی قدری به آرامش برسم. روزهای متمادی، با مرور خاطرات و غرق شدن در روزگاری که در کنار ایشان گذشت، به خلق نغمات پرداختم.
- * آیا نحوهی آهنگسازی و اجرا در این اثر به سبک و شیوهی استاد لطفی نزدیک است؟
ــ قصد نداشتم کاری در سبک و شیوهی ایشان بسازم؛ اما درونم پر از درد و نیاز بود و باید به آنها پاسخ میدادم. پس از گذشت چهار ماه آهنگسازی آلبوم به پایان رسید و بخش مربوط به ارکستر نیز در مهر ماه سال ۹۳ ضبط شد.
- * معیار شما برای انتخاب سالار عقیلی به عنوان خوانندهی این آلبوم چه بود؟
ــ خوانندگانی که تجربه کار با استاد لطفی را داشتند دو دسته بودند: پیشکسوتان و جوانان. از ابتدا نظری روی خوانندگان قدیمی گروه «شیدا» برای این آلبوم نداشتم، زیرا هدفم این بود که ارادت و عشق نسل جدید به ایشان را نشان دهم. از طرفی برخی از خوانندگان نسل جدید که افتخار همکاری با استاد را داشتند، در مسیری رفته بودند که بههیچوجه مورد قبول من نبود. سال ۸۷ آلبومی ساخته بودم و مؤسسهی آوای شیدا قرار بود آن را منتشر کند. استاد لطفی، پس از بررسیهای زیاد، پیشنهاد دادند که کار را بدهیم سالار عقیلی بخواند (البته بنا به دلایل شخصی آن کار هیچگاه منتشر نشد). میدانستم که ایشان از علاقهمندان جدی استاد لطفی هستند. از طرفی هم جنس صدای سالار عقیلی را بسیار دوست دارم و اطمینان داشتم این آلبوم با صدای او آن چیزی خواهد شد که میپسندم.
نوازندگان این آلبوم هم از شاگردان استاد لطفی هستند؟
ــ هوشمند عبادی و صمد برقی از شاگردان ایشان و اعضای گروه «شیدا» بودند، علیرضا جواهری هم با وجودی که شاگرد استاد لطفی نبوده بیشتر از خیلی از شاگردان استاد، جانمایهی هنر ایشان را درک کرده و همواره استاد لطفی را به عنوان بزرگترین الگوی هنری خود معرفی کرده است.
برچسب ها:
دسته بندی مطلب:
مازیار شاهی: با ساز استاد لطفی جادو شدم